سیب سایر معانی: (گیاه شناسی) درخت سیب (جنس malus و خانواده ی rose)، سیبی، مردمک چشم، چیز عزیز و پربها، سیب دادن، میوه ءسیب دادن [کامپیوتر] نوعی ریز کامپیوتر است که توسط شرکت کامپیوتری Appel ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم دان سیب
شفیره ی پشه ی سیب (rhagoletis pomonella) که آفت میوه است
نور چشمی
سیب سایر معانی: درخت سیب
چاقی سیبیشکل [تغذیه] ← چاقی مردانه
واژههای مصوب فرهنگستان
کامپیوتر : یک دستگاه بیرونى که به ریزکامپیوتر macintosh امکان مى دهد که به سایر کامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر انتقال یابد [کامپیوتر] یک دستگا ...
سس سیب، بی معنی، دری وری
(گیاه شناسی)، درخت نان (تیره ی annonaceae و راسته ی magnoliales - گیاهان دو لپه ای نواحی حاره)، درخت شیرین بر (انواع درختچه های جنس annona reticulata که میوه ی درشت و لذیذ و قلب شکل می دهد)
اسب کهرابرش
چلغوزه، جوزصنوبر
قلاب، چنگ، گلاویزی، دست بگریبانی، محکم نگاه داشتن، دست بگریبان شدن، گلاویز شدن سایر معانی: دست به یقه شدن، دست به گریبان شدن، مقابله کردن، پیکار کردن، چنگاله (میله ای که سرش مجهز به یک چنگال ...