کارخانه یا معدن استخراج نمک [زمین شناسی] سالترن، حوضچه نمک گیری - الف) کارگاه نمک سازی در جایی که نمک توسط جوشاندن یا تبخیر آب شور دریا حاصل می شود. - ب) پهنه نمکی.
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابع، مادون، زیر دست، افسر جزء، مادون، فرعی سایر معانی: دون پایه، (انگلیس) افسر جز (پایین تر از سروان)، ستوان [ریاضیات] متداخل
[کامپیوتر] عملکرد جانشین دوگانه، عملکرد متناوب دو طرفه
[آمار] آزمون برای فرض مقابل مرتب
[عمران و معماری] سیستم سه در میان چراغ راهنما