۱. سیخ آهنی که بالای تنور میگذارند و چیزی را که میخواهند بریان کنند به آن میآویزند. ۲. بالشتکی که خمیر نان را روی آن پهن و نازک میکنند و به تنور میزنند.
فرهنگ فارسی عمید
[ ] (اِخ) مادر هارون و موسی و مریم و عمهٔ زوجهٔ عمرام لاوی. (قاموس کتاب مقدس).
لغتنامه دهخدا
[ یُ کُ ] (اِخ) یکی از بزرگترین و معروف ترین شهرهای ژاپن، واقع در جزیرهٔ بزرگ مرکزی کنار اقیانوس کبیر که بیش از ۰۰۰،۷۸۸،۱ تن سکنه دارد. مرکز عمدهٔ صنعت و تجارت است و صنایع فولادسازی و نساج ...
(یُ کَ) [ انگ. ] (اِ.) لولة لاستیکی باریکی که در مسیر رگ قرار میدهند و مایعات درمانی نظیر سرم را از طریق آن به بیمار میدهند.
فرهنگ فارسی معین
= بیوگ
[ بُ ] (اِ) عروس. (یادداشت مؤلف). پیوگان. رجوع به بیوگان شود.
[ پی یُ ] (اِخ) آردی است که از ریشهٔ مانیوک بدست آید و با آن آش بسیار خوبی کنند.
= چاودار
[ وَ فُ ] (نف مرکب) زالوفروش : دیوک بدست دیوکسان برسپوخت نیش ... را بسان خمرهٔ دیوک فروش کرد.سوزنی.
[ وْ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. در ۵ هزارگزی شمال باختری شاهی با ۳۰۰ تن سکنه. این آبادی از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
[ وْ کُ ] (اِ مرکب) کلوخهای بزرگ را گویند که در وقت شیار کردن از زمین برخیزد و بر اطراف ریزد. (برهان) (آنندراج). کلوخهای گندهٔ بزرگ را گویند که از زمین شیار کرده باشند و از آن دشوار گذر توان ...
[ وْ کُ ] (اِ مرکب) طفل مصروع و کودک جن گرفته. (برهان) (آنندراج). کودک جن گرفته. (جهانگیری).