[ وَ فُ ] (نف مرکب) زالوفروش : دیوک بدست دیوکسان برسپوخت نیش ... را بسان خمرهٔ دیوک فروش کرد.سوزنی.
لغتنامه دهخدا
[ وْ کَ ] (اِخ) دهی است از دهستان علی آباد بخش مرکزی شهرستان شاهی. در ۵ هزارگزی شمال باختری شاهی با ۳۰۰ تن سکنه. این آبادی از دو محل بالا و پائین تشکیل شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
[ وْ کُ ] (اِ مرکب) کلوخهای بزرگ را گویند که در وقت شیار کردن از زمین برخیزد و بر اطراف ریزد. (برهان) (آنندراج). کلوخهای گندهٔ بزرگ را گویند که از زمین شیار کرده باشند و از آن دشوار گذر توان ...
[ وْ کُ ] (اِ مرکب) طفل مصروع و کودک جن گرفته. (برهان) (آنندراج). کودک جن گرفته. (جهانگیری).
[ یُ کْ کو ] (اِخ) دیوکس. مؤسس سلسلهٔ ماد، اولین شاه سلسلهٔ پادشاهی ایران که پایتخت آنان هگمتان (همدان) بود و در سال (۶۱۲ ق.م.) آشور و پایتخت آن نینوا را سومین فرد این سلسله موسوم به هووخشتر ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.