(اِ.)۱- چوبی که مجرمانِ محکوم به مرگ را از آن حلق آویز میکنند.۲- درختی که میوه نمیدهد.
فرهنگ فارسی معین
درختهایی که میتوان از آنها الوار تولید کرد [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ دارر ] (ع ص) شتر بسیارشیر. ج، درور. درر. درار. (اقرب الموارد).
لغتنامه دهخدا
[ اَ ] (اِخ) نام محلی است از دهستان ماهیدشت بالا بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان. واقع در چهل و یک هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه. چهارگزی فیروزآباد. دامنه. سردسیر. با ۱۰۵ تن سکنه. آب آن از چش ...
[ رِ خِ فَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) رجوع به دارالخلافه شود.
درختی که شرایط مناسب برای رویش گیاهان بعدی را در عرصۀ جنگل فراهم میسازد و آنها را در برابر آسیبهای محیط حمایت میکند|||متـ . دار پرستار [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگ ...
[ رِ دُنْ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) این جهان. گیتی. دنیا. رجوع به دار شود. - از دار دنیا رفتن؛ کنایه از مردن است.
[ رِ ] (اِ مرکب) دارویی باشد رومی، گویند نافع القوه است. (برهان).
[ زَ دَ ] (مص مرکب) بر دار کردن. بدار کشیدن. حلق آویز کردن.
[ رِ ضَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) دارالضرب. ضرابخانه. میخکده : مفلسان گر خوش شوند از زر قلب لیک او رسوا شود در دارضرب.مولوی. رجوع به دارالضرب شود.
[ رِ عُ با ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) جهان دیگر. آخرت. مقابل دار دنیا. رجوع به دار و دارالآخرة شود.
[ رِ سا ] (اِخ) چوبی که مسیح پیامبر را بر آن مصلوب کرده بودند. این چوب یکی از ذخایر گرانبهای کلیسای آناستازیس در شهر اورشلیم بوده است. در سال ۶۱۴ یا ۶۱۵ م. سپاهیان ایرانی شهر اورشلیم را ...