[ جَمْ بَ ] (ع ص مرکب) رجل ذوجنبة، ای ذواعتزال عن الناس. گوشه گیر. منزوی.
لغتنامه دهخدا
[ ] (اِخ) یکی از اذواء یمن است. (المرصع). و شاید مصحف ذوشحر باشد.
(اِخ) شاعر فارسی در مأة نهم هجری قمری از مردم هرات. او از پیوستگان دربار امیر غیاث الدین سلطان حسین بن امیرکبیر فیروز شاه و از اهل حکمت و معرفت بود و طبعش بهجاء و هزل مائل بوده است. (از ق ...
برقراری روابط جنسی بین متخصص مراقبت سلامت با بیمار تحت مراقبت او که خارج از حدود اخلاقی است [علوم سلامت]
واژههای مصوب فرهنگستان
1. رزم در قلمرو اطلاعات|||2. هدایت یا آمادگی برای هدایت عملیات نظامی برطبق مبانی اطلاعاتی [علوم نظامی]
[ رَ جَ ] (اِخ) دهی از بخش رامیان شهرستان گرگان. سکنهٔ آن ۱۱۰ تن. آب آن از چشمه سار. محصول عمدهٔ آن غلات و ارزن. صنایع دستی زنان بافتن شال و پارچه های ابریشمی و کرباس. (از فرهنگ جغرافیایی ...
پاسخ عاطفی ناشی از برآورده شدن نیازهای جنسی فرد و اقناع توقعات او و شریک جنسیاش و داشتن ارزیابی مثبت از روابط جنسی در شکل کلی [علوم سلامت]
آمادگی برای مشارکت در گفتوگو یا دیدن یا دیگر فعالیتهای مربوط یا منجر به فعالیت جنسی [علوم سلامت]
ورزشی فردی یا گروهی که در آن شرکتکنندگان با تفنگ مخصوص توپهای حاوی رنگ را به حریفان خود شلیک میکنند [ورزش]
[ رَ جِ ] (اِخ) نام وی ابوسعید عبادبن یعقوب البخاری است و از شریک و دیگران روایت می کند و ائمهٔ بخارا از وی روایت دارند. (از لباب الانساب). رجوع به مادهٔ پیشین شود.
[ مَ جَ ] (اِخ) دهی است از دهستان بابک بخش حومهٔ شهرستان تربت حیدریه واقع در ۴۷هزارگزی شمال غربی تربت حیدریه و ۲۲هزارگزی شمال راه شوسهٔ عمومی تربت به کاشمر. کوهستانی است و هوایی سرد دارد ...
هر رویشگاهی که در آن یک تودۀ جنگلی پدید میآید [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]