[ یِ شُ دَ ] (مص مرکب) کیپانیدن. (ناظم الاطباء). رغبت کردن. میل کردن: به غیر او مایل نمی شوم. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۳۱۵). || کج گردیدن. خمیده شدن : در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت و ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.