۱. نرمی. ۲. مهربانی؛ نیکویی. ۳. ظرافت؛ زیبایی. ۴. عفووبخشش. ۵. بذل کردن؛ بخشیدن چیزی.
فرهنگ فارسی عمید
[ لُ ] (ع مص) نرمی نمودن. (منتهی الارب). چربی کردن. (تاج المصادر). مهربانی کردن. (منتخب اللغات). || نزدیک شدن. || رسانیدن خدای مطلوب و مرام کسی را به لطف. (منتهی الارب). || یاری کردن ...
لغتنامه دهخدا
[ لَ طَ ] (ع اِمص) اسم است الطاف را. توفیق خدای. || نرمی. احسان. لُطْف. برّ. نیکوئی. نیکوکاری. (مهذب الاسماء): از جام انگبین نترابد جز انگبین از نفس او نیاید الّا لطف گنی.منوچهری. ای بار ...
[ لُ ] (اِخ) تخلص پنج تن از شعرای متأخر ایران: لطف علی بیک افشار، لطف علی خان داغستانی، لطف اللََّه بخارایی، لطف اللََّه حکیم، و هم تخلص شاعر دیگری که شرح حال وی به دست نیامد و این شعر او ...
آمیخته با مهربانی و نرمی و نیکویی.
[ لُ ] (اِخ) دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه، واقع در ۱۵هزارگزی شمال باختری تربت حیدریه، سر راه شوسهٔ عمومی تربت حیدریه به رشخوار. جلگه، گرمسیر و دارای ۴۰ تن سکنه. آب ...
[ لُ ] (اِخ) دهی از دهستان فروغن بخش ششتمد شهرستان سبزوار، واقع در ۴۲هزارگزی باختری ششتمد و ۷هزارگزی جنوب کال شور. جلگه، گرمسیر و دارای ۱۳۳ تن سکنه. آب آن از قنات. محصول عمدهٔ آن غلات، پنب ...
[ لُ ] (اِخ) نام یکی از بخشهای پنجگانهٔ شهرستان دره گز که محدود است از شمال به خاک شوروی، از خاور به بخش کلات، از جنوب و جنوب باختری به بخش چاپشلو و از باختر به بخش حومهٔ دره گز. لطف آباد ...
[ لُ فُدْ دی ] (اِخ) میرزا لطف الدین شکراللََّه تبریزی (۱۰۹۵-۱۱۶۴). تخلص وی مخمور. از شعرای قرن دوازدهم هجری است و این دو بیت او راست: تعجب نیست بدطینت اگر حاجت روا گردد که زخم کهنه را خاکس ...
[ لُ فُلْ لاه ] (اِخ) (امیر...) داماد امیر عادل آقا، از امرای سلطان احمد در نیمهٔ دوم قرن هشتم هجری. رجوع به ذیل جامع التواریخ رشیدی صص ۲۳۲ -۲۳۹ شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.