۱. خرج کردن. ۲. انفاق کردن مال. ۳. (اسم) (ادبی) در دستور زبان عربی، علمی که در اشتقاق و صیغههای کلمات عربی بحث میکند و قواعدی برای نقل صیغههای افعال بهدست می&zwnj ...
فرهنگ فارسی عمید
[ صَ ] (ع اِ) گردش روزگار. (دهار). ج، صروف. گردش زمانه. (غیاث). شب و روز، و هما صرفان. (منتهی الارب). دهر. ج، صروف. (غیاث). صرف الدهر؛ حوادث و شدائد زمانه. (منتهی الارب): و کنت تجیر من صرف ...
لغتنامه دهخدا
[ صَ رَ ] (اِخ) قبیله ای است. (منتهی الارب).
[ صَ فِ نَ ظَ کَ دَ ] (مص مرکب) صرف نظر. چشم پوشی. اغماض. تعمیة. غمض عین. رجوع به صرف نظر شود.
[ صَ خوا / خا ] (نف مرکب) بهره خوار. سودخوار. آنکه صرف پول گیرد: همه صرف خواران صرف منند قباله نویسان حرف منند.نظامی.
ویژگانه، تنها، بهنابی، به نابی، به گونه ناب، به سادگی
فرهنگ واژههای سره
[ صَ فَ ] (اِخ) محمدبن ابراهیم بن محمدبن رواحةبن محمدبن نعمان بن بشیر انصاری. وی به دمشق از ابامهر حدیث شنید و از او ابراهیم بن اسحاق بن ابی الدرداء و ابوبکر محمدبن یوسف روایت کنند. (معج ...
چشم پوشی، بخشیدن
سودبری، سود، بهره، بازدهی
[ صَ فَ / فِ ] (اِخ) منزلی است از منازل قمر و آن یک ستاره است روشن پس زبرة و تسمیهٔ آن بدین نام از آن جهت بود که با طلوع آن سرما برود. (منتهی الارب). ستاره ای است روشن از قدر اول بر ذنب اس ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.