[ هِ ] (اِخ) بولس. (قرن ۱۳ م.) او در انطاکیه بدنیا آمد و اسقف بود. وی بکشورهای یونان و فرانسه سفر کرد. او را تألیفاتیست در جدل که آن را خطاب به یکی از دوستان مسلمان خود نوشته است. (از اعلا ...
لغتنامه دهخدا
[ هِ بِ ] (اِخ) راهب اصفهانی، که پژمان بختیاری او را بدین نام ذکر کرده است. رجوع به راهب اصفهانی در همین لغت نامه و بهترین اشعار ص ۱۴۲ برگزیدهٔ پژمان بختیاری شود.
[ هِ بِ کَ ] (اِخ) از گویندگان کشمیر. رجوع به روز روشن ص ۲۳۸ و فرهنگ سخنوران شود.
[ هِ ] (ص مرکب) مانند راهب. همچون راهب. مثل راهب : فلک کژروتر است از خط ترسا مرا دارد مسلسل راهب آسا.خاقانی. بی چلیپای خم مویت و زنار خطت راهب آسا همه تن سلسله ور باد مرا.خاقانی.
نگهدارندۀ راه؛ نگهبان راه.
فرهنگ فارسی عمید
(حامص مرکب) رهبانی. عمل راهبان. راهداری. رجوع به راهبان شود.
[ هِ بَ ] (ع ص، اِ) مؤنث راهب. زن ترسای پارسا و گوشه نشین. (ناظم الاطباء). || زن عابد و گوشه نشین. ج، راهبات. رواهب. (از اقرب الموارد). مؤنث راهب. زنی که از مردم ببرد و بر خدای روی آرد و ...
(بَ) (ص فا.) آن که کسی را در راهی هدایت کند، هادی، دلیل، راهنما.
فرهنگ فارسی معین
مجموعۀ راهکارهای تقویت ارتباط و مدارا با مشکل شنوایی، شامل پیشطرحریزی، دستکاری (manipulation) محیط و استفاده از فنون ترمیمی [شنواییشناسی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فرایند متفاوتسازی محصولها و خدمات در نظر مشتریان [مدیریت]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.