(دِ لَ) [ ع. دخالة ] (مص ل.) مداخله کردن.
فرهنگ فارسی معین
اقدامات یک دولت نسبت به دولت دیگر به قصد تأثیر بر رفتار وی که گاه مستلزم اِعمال زور یا تهدید به اِعمال زور با ایجاد سازوکاری برای مهار یا اجبار است [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ دَ / دِ لَ ] (از ع، اِمص) داخل شدن. مداخله کردن. این مصدر را در فارسی از «دخل، یدخل» عربی بقیاس «خجالت» و مانندهای آن ساخته اند و در عربی بجای آن «مداخلة» مستعمل است. (فرهنگ فارسی). در ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.