[ یُ سَ ] (ع اِمص) یبوسة. خشکی و عدم تری. (ناظم الاطباء). خشکی. (غیاث اللغات) (السامی): گرچه در خشکی هزاران رنگهاست ماهیان را با یبوست جنگهاست.مولوی. || ضمور و لاغری. (ناظم الاطباء). ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.