[ نُ ] (حامص) پیش آهنگی. پیش روی. پیشوائی. نهاز بودن : نیابد عدوی تو هرگز بلندی نیابد بز لنگ هرگز نهازی.قطران. رجوع به نهاز شود. - نهازی کردن؛ پیشاهنگ شدن. پیشرو رمه گشتن. راهبری کردن : ...
لغتنامه دهخدا
ترسیده.
فرهنگ فارسی عمید
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.