(مُ) [ ع. ] (اِ فا.) فرمان بردار، اطاعت - کننده.
فرهنگ فارسی معین
[ اَ مُ ] (اِخ) بلخی. یکی از شاگردان ابوحنیفه نعمان بن ثابت المرزبان الکوفی الفارسی است. او شانزده سال قضای بلخ راند و به سال ۱۹۹ هـ . ق. در هشتادوچهارسالگی درگذشت.
لغتنامه دهخدا
[ اَ مُ عُ لِلْ لاه ] (اِخ) فضل بن جعفربن المقتدر مکنی به ابوالقاسم (۳۰۱ -۳۶۴ هـ . ق.) بیست وسومین خلیفهٔ عباسی. وی به سال ۳۳۴ بخلافت رسید. رجوع به مطیع للََّه و تاریخ الخلفاء سیوطی چ ۱ ص ۲ ...
[ یِ گِ جَ مُ ] (اِخ) دهی است از دهستان نازلوی بخش حومهٔ شهرستان ارومیه، واقع در ۲۴هزارگزی شمال خاوری ارومیه، با ۲۲۱ تن سکنه. آب آن از نازلوچای و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.