(گَ یا گِ) (اِمر.) = گردناگ. گردنای: کبابی که گوشت آن را در آب جوشانیده باشند و سپس به سیخ کشند و کباب کنند؛ گردانیده.
فرهنگ فارسی معین
(گِ. مَ یا مِ) (اِمر.) طلسم، دعایی است که دربارة کسی که دوستش دارند مینویسند تا از آنها دور نشود.
[ گَ دَ ] (اِ) جِ گردن : مهرهٔ ناچخ بکوبد مهره های گردنان نشتر ناوک بکاود عرقهای سهمگین. منوچهری. || بزرگان و صاحب قدرتان و سران باشند. (برهان) (آنندراج): خداوند گردنان را که وی از ایش ...
لغتنامه دهخدا
[ گَ دِ ] (اِ) گوشتی که بر آتش گردانند تا بریان شود. و رجوع به گردنا شود.
[ گَ دَ نِ نَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از شعرای نامدار است. (برهان) (آنندراج).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.