(اِ) برادر کلان را گویند. || غلام قدیمی که در خانه پیر شده باشد. (برهان) (غیاث) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شیرازیان کاکا سیاه گویند. (آنندراج). || مرد حبشی. مرد زنگی. || بندهٔ حبشی نر ...
لغتنامه دهخدا
(اِخ) دهی است از دهستان انگوران بخش ماه نشان شهرستان زنجان که در ۴۸ هزارگزی جنوب باختری ماه نشان سر راه عمومی افشار به زنجان واقع، کوهستانی و سردسیر است، سکنهٔ آن در حدود ۴۷۵ نفر است آبش ا ...
۱. (زیستشناسی) درختی بومی مناطق گرمسیر با برگهای بیضی، چوب سرخرنگ، و میوههای دراز بیضیشکل به رنگ زرد یا سرخ و ناشکوفا. ۲. دانههای سرخ یا زرد موجود در م ...
فرهنگ فارسی عمید
[ ئی یَ ] (اِخ) نام فرقه ای است معروف در شمال عراق ایشان خود را مسلمان میدانند لیکن آداب و رسوم شان با دیگر مسلمانان تفاوتهایی دارد. لفظ کاکائیه کردی است و از کاکا که بمعنی برادر است گرفت ...
(اِخ) از سرداران کریمخان زند وی در جنگ میان کریمخان و فتحعلی خان افشار شرکت داشته است. گلستانه گوید: کریمخان نیز سپاه خود را بدین ترتیب مرتب نمود شیخعلی خان را با یک دو نفر مانند ترابخان چ ...
[ رُ ] (اِخ) دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در ۴۲هزارگزی شمال خاوری حسینیه و ۴۰هزارگزی خاور شوسهٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است. زمینش از تپه و ماهو ...
[ شَ رَ ] (اِخ) دهی است از دهستان سرکانه بخش پاپی شهرستان خرم آباد که در ۲۸هزارگزی باختر ایستگاه سپید دشت واقع است. زمینش جلگه ای و سردسیری و مالاریایی، تعداد سکنهٔ آن ۱۲۰ تن است. آبش از چ ...
[ یِ قَ زْ ] (اِخ) شاعری است. صادقی کتابدار در مجمع الخواص آرد: در ظاهر چیانی وش و گرده یقه پوش ولی در باطن خیلی هموار و آدمی صفت بود. در اوایل به هجو تمایل داشت و افکار دقیقی از خود ابراز ...
(اِ.) تیرهای از پرندگان دریایی راسته آبچلیکان با بالهای بلند، مرغ نوروزی.
فرهنگ فارسی معین
گونهای از تیرۀ کاکائیان و راستۀ سلیمسانان با پیشانی شیبدار و چشمهای مایل به قهوهای تیره و نوک منقار چهارگوش که لکۀ قرمز بزرگی بر روی آن است [زیستشناسی - ع ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.