(قَ) [ ع. ]۱- (مص م.) کشتن.۲- (اِمص.) کشتار.
فرهنگ فارسی معین
کشتن شخصیتها برای رسیدن به مقاصد سیاسی؛ این کار همیشه به دست عوامل مزدور یا متعصب انجام میشود|||متـ . قتل، ترور [علوم سیاسی و روابط بینالملل] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ قَ لِ شِ هِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) چون آنکه کسی را برای آنکه ادب شود کتک زنند و شخص مضروب بمیرد. چنین قتلی موجب قصاص نمیشود، بلکه دیه واجب میگردد. (شرایع الاسلام محقق ثانی فصل دیات ...
لغتنامه دهخدا
همه کشی، کشتار همگانی، کشتار
فرهنگ واژههای سره
[ قَ لِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) قتل عمد موجب قصاص است نه دیه و قتل عمد هنگامی است که عاقل بالغی آهنگ کشتن کند بوسیله ای که غالباً بدان قتل واقع گردد و اگر قصد کشتن کند با وسیله ای که ...
ناخواه کشی
[ قَ لِ غَ / غِ رِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) بدان که قتل در میان قوم یهود همچنان که در میان سایر امم بر دو قسم بود، یکی آنکه چون شخص، شخص دیگر را بدون عداوت کشت یعنی بدون اراده و عمد اسب ...
[ قَ لُ رَ ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کشتار و چپاول.
[ قِ لَ ] (ع مص) قتل. کشتن. (منتهی الارب). رجوع به قتل شود.
[ قُ لُ ] (اِخ) (امیر...) امیری از امیران شیراز (۷۶۴ هـ . ق). (معجم الانساب ص ۳۶۵).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.