قتل عمد
معنی
[ قَ لِ عَ ] (ترکیب وصفی، اِ
مرکب) قتل عمد موجب قصاص است نه دیه
و قتل عمد هنگامی است که عاقل بالغی
آهنگ کشتن کند بوسیله ای که غالباً بدان قتل
واقع گردد و اگر قصد کشتن کند با وسیله ای که
ندرةً به آن قتل متحقق شود و قتل تحقق یافت
در این صورت اظهر و اشبه این است که
قصاص میشود. قتل عمد گاه به مباشرت
حاصل شود گاه به واسطه و تسبب. قتل عمد
مباشری چون کسی را کشتن یا خفه کردن یا
زهر کشنده نوشانیدن یا شمشیر و چاقو زدن.
قتل عمد سببی مراتبی دارد اول آنکه شخص
جنایتکار خود به تنهائی عامل سببی باشد که
موجب قتل شود مانند آنکه کسی را در آتش
اندازد و باعث قتل وی گردد. دوم آنکه
شخص مورد جنایت نیز با جانی در امر قتل
مباشرت داشته باشد. مانند آنکه خوراک
زهرآگین برای مجنی علیه آماده سازد و وی
آن را بخورد. سوم آنکه مباشرت حیوانی در
امر قتل تحقق داشته باشد. چهارم آنکه انسان
دیگری در قتل مباشرت داشته باشد. (شرایع
محقق فصل قصاص و دیات). قتل عمد در
میان قوم یهود حکمش این بود که قاتل را
قصاص کنند و بهیچ وجه استثنائی در آن نبود
چنانکه در سفر خروج ۲۱:۴۱ و اعداد
۳۵:۱۶ -۲۱ و ۳۰ -۳۲ مکتوب است که
«از نزد مذبح من از برای کشتن برده شود»
بلکه اگر گاوی شخصی را شاخ میزد و می مرد
و خود گاو سابقاً به شاخ زدن معروف بود
صاحب گاو قاتل محسوب بود و میبایست
خود شخص با گاو کشته شود. (سفر خروج
۲۱:۲۸ و ۲۹). مطلب قتل عمد و قباحت آن
به طوری در نزد اسرائیلیان اهمیت داشت که
بمرور ایام یا بست نشستن در شهرهای بست
و یا ملتجی شدن به اماکن مشرفه سبب
استخلاص و برائت الذمه قاتل نمیشد بلکه در
هر صورت وی را قصاص مینمودند. (تاریخ
اول. پادشاهان ۲:۵ و ۲۸ -۲۴ انجیل متی
۱۹: ۱۳ و ۲۱:۹). و بر حسب شرایع و قوانین
قدیمه هم به همین طور بوده است. (سفر
پیدایش ۹:۶). از جمله احکام و شرایعی که به
قوم اسرائیل اختصاص داشت این بود که اگر
کسی در شب خانهٔ کسی را نقب زده سوراخ
مینمود قتل وی جایز بود و البته بهیچوجه در
قتل وی مسامحه روا نبود اگرچه نقب در روز
اتفاق می افتاد. (کتاب حزقیال ۲۲:۲ و ۳).