[ رَ زَ ] (اِخ) دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک شهرستان دزفول. سکنهٔ آن ۲۰۰ تن. آب آنجا از چشمه. محصول عمدهٔ آن غلات. صنایع دستی زنان قالیبافی. ساکنان از طایفهٔ عشایرند. قلعهٔ رزه از آثار ...
لغتنامه دهخدا
چیدمانی از دستکم سه لرزهسنج با سنجافزار و روش ثبت یکسان [ژئوفیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ زَ / زِ ] (اِ) کاهگل.
مجموعهای از طنابهای مخصوص که در تمرینات آویزورزی به کار میرود [ورزش]
چیزی که با آن دیوار و سقف را اندود میکنند، مانندِ کاهگل و گچ: پنبه به گوش اندر آ کند ز تو ممدوح / پنبه چه گویم که ارزه ریزد و از ریز (سوزنی: ۵۵ حاشیه).
فرهنگ فارسی عمید
[ اَ زَ / زِ ] (اِ) کاهگل. (جهانگیری) (برهان). اندود. گلابه. اندایه. خازه. آژند. سیاع. (منتهی الأرب). || کِلس. (دهار). گچ. دوغاب. سیم گل. || نام درختی است. (مؤید الفضلاء از شرفنامه) (بر ...
[ اَ زَ ] (اِخ) نام کشور اول است. (آنندراج). نخستین کشور از کشورهای هفتگانه. (بندهش، در پنجم بند ۸ و در یازدهم بند ۳).
کسی که پیشهاش کاهگلمالی یا گچکاری ساختمان است؛ گچکار.
← تحلیل قطعیتی خطر زمینلرزه [ژئوفیزیک]
بهکارگیری روشهای لرزهای برای مطالعۀ ساختارهای زمینشناختی زیرسطحی و تعیین موقعیت ذخایر نفت و گاز و دیگر کانیها|||متـ . کاوش لرزهای seismic prospecting [ژئو ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.