[ خوَ / خُ دِ ] (اِ) شاخ تازه ای باشد که از درخت تاک انگور سر زند و آنرا بسبب خوشمزگی می خورند. (برهان قاطع).
لغتنامه دهخدا
خود را ستودن؛ خوبیهای خود را برشمردن.
فرهنگ فارسی عمید
[ خوَدْ / خُدْ سِ ] (حامص مرکب) مداحی و تحسین از خویشتن. تفاخر بیهوده و عبث از خویشتن. (ناظم الاطباء): تاریکی جهل خودستایی است لااعلم عین روشنایی است.(تحفةالعراقین). خودستایی نیست رسم مر ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.