اصطلاحی در نحو، ناظر بر وابستگی ساختاری یک واحد دستوری به واحدی دیگر [زبانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
در دستور زایشی، تجزیۀ یک زنجیرۀ زبانی ازطریق قلابگذاری برای عملکرد گشتار|||متـ . تجزیۀ ساختی structural analysis [زبانشناسی]
وابستهای که هسته را توصیف یا محدود میکند [زبانشناسی]
بندی که هستۀ اسمی خود را محدود و مشخص میکند و در درون آن ضمیری هممرجع با هسته واقع است [زبانشناسی]
نوعی زبان رایانهای که برای ساخت و تغییر ساختار دادهها در یک پایگاهداده به کار میرود [فنّاوری اطلاعات و ارتباطات]
شاخهای از زبانشناسی که به بررسی و توصیف ویژگیهای ساختاری زبانهای مختلف در قالب نظریههای زبانشناختی میپردازد [باستانشناسی] ...
فرانامهای که آیندههای ممکن را توصیف میکند [آیندهپژوهی]
← جوّنگاری [علوم جَوّ]
شاخهای از کالبدشناسی که به بررسی یا توصیف بخشهای مختلف بدن بهصورت مجزا میپردازد [علوم تشریحی]
شناسۀ حرفیعددی اطلاعات توصیفی [مهندسی نقشهبرداری]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.