جای استفراغ.
فرهنگ فارسی عمید
[ مُ تَ رِ ] (ع ص) نعت فاعلی از استفراغ. تهی نمایندهٔ معده از افزونیها. (از منتهی الارب). قی کننده. (از اقرب الموارد). آنکه قی می آورد. (ناظم الاطباء). شکوفه کننده. || آنکه نهایت کوشش و جه ...
لغتنامه دهخدا
[ مُ تَ رِ ] (ع ص، اِ) جِ مستفرِغ و مستفرغة. در اصطلاح طبی هر آنچه بدن را تهی سازد مانند مسهل و دوای قی و مدر و فصد و جز آن. (ناظم الاطباء). و رجوع به مستفرغ و استفراغ شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.