[ تَ سَ لْ لُ ] (ع مص) فاپذیرفتن. (تاج المصادر بیهقی). پذیرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). فاستدن. (زوزنی). گرفتن. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || اسلام آور ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.