[ هَ ] (اِخ) کوهی است سیاه به مکه. (منتهی الارب) (معجم البلدان).
لغتنامه دهخدا
(هَ) (اِ.) زایچة مولود، حسابی که ستاره شناسان توسط آن به احوال فرد و کمیّت عُمر او پی میبرند.
فرهنگ فارسی معین
نشانهای در نجوم که بهوسیلۀ آن طول عمر کسی را پیشگویی میکردند.
فرهنگ فارسی عمید
[ هَ / هی جی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) عمل هیلاج. سمت هیلاج.
(اِخ) مستشرق فرانسوی (۱۸۰۵-۱۸۹۵ م.). مطالعات و تحقیقاتی دربارهٔ ادیان ملل شرق بعمل آورده. از آثار اوست: ۱- بودا. ۲- محمد و قرآن. (فرهنگ عمید).
[ ] (اِخ) فرقه ای از فِرَق میان عیسی و محمد علیهماالسلام. (الفهرست ابن الندیم).
← تزریقخانۀ ایمن [اعتیاد]
واژههای مصوب فرهنگستان
تسهیلاتی ویژه برای پاسخگویی به نیازهای خاص مهمانان توانخواه (معلول) [گردشگری و جهانگردی]
اسم: کهیلا (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: kahila) (فارسی: کهیلا) (انگلیسی: kahila) معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور تورانی در سپاه افراسیاب تورانی
فرهنگ واژگان اسمها
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.