[ هِ زَ اَ دا ] (نف مرکب) شیرافکن. (آنندراج). شجاع. دلیر: چو جعد شاهد دولت به دست عزت داشت رکاب شاه پلنگ افکن هزبرانداز.عرفی. رجوع به هزبر شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.