معنی

اسم: هدایت (پسر) (عربی) (تلفظ: hedāyat) (فارسی: هدایت) (انگلیسی: hedayat)
معنی: راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد، ( در تصوف ) راهنمایی از سوی خداوند که باعث رسیدن انسان به کمال می شود، آنچه خداوند به دل سالک می افکند تا به سبب آن به کمال رسد، ( اَعلام ) ) تخلص رضاقلی خان للـه باشی، ادیب و مورخ ایرانی، پدر مخبرالدوله، مؤلف انجمن آرای ناصری ( فرهنگ فارسی )، ریاض العارفین، ذیل روضةالصفا و مجمع الفصحا، همه به فارسی، ) هدایت ( = صادق هدایت ) : [، شمسی] نویسنده ی ایرانی، از پیشگامان ادبیات داستانی به سبک غرب و با محتوای کاملاً ایرانی، از جمله: زنده بگور، سه قطره خون، سایه روشن، علویه خانم، حاجی آقا، از نخستین گردآورندگان ایرانی فرهنگ مردم، شامل نیرنگستان و اوسانه، مترجم متنهای پهلوی به فارسی از جمله: زند و هومن یسن، شهرستانهای ایران، کارنامه ی اردشیر بابکان، گزارش گمان شکن، آثارش به بسیاری از زبانهای ترجمه شده است، شمسی] دولتمرد و ادیب ایرانی، ملقب به مخبرالسلطنه و فرزند مخبرالدوله، نخست وزیر ایران [، شمسی]، که قبلاً بار وزیر و چهار بار استاندار شده بود، از نوشته های اوست: خاطرات و خطرات، سفرنامه ی مکه و کار بیکاری، نویسنده نامدار قرن چهاردهم، صادق هدایت

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.