۱. نوعی نوشیدنی شیرین و گازدار. ۲. [قدیمی] آب گوارا. ۳. [قدیمی] شربت. * نوشابهٴ الکلی: مشروب الکلی؛ عرق.
فرهنگ فارسی عمید
[ بَ / بِ ] (نف مرکب) سازندهٔ نوشابه. آنکه نوشابه تهیه کند. (فرهنگ فارسی معین). عرق کش. سازندهٔ مشروبات الکلی.
لغتنامه دهخدا
[ بَ / بِ ] (حامص مرکب) عمل و شغل نوشابه ساز. (فرهنگ فارسی معین). عرق کشی. ساختن و تهیه کردن مشروبات الکلی. || (اِ مرکب) جای ساختن مشروبات الکلی. رسومات.
شربت یا محلول غلیظی که برای تهیۀ نوشابه رقیق میشود [علوم و فنّاوری غذا]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.