(مَ) [ ع. ] (ص.) محکم، استوار، سخت.
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ انگ. ] (اِ.) اجتماع، اجتماع مردم برای بحث و مذاکره دربارة مسائل اجتماعی.
[ اَ مَ تِ ] (اِخ) دهی است از دهستان بساکوه بخش کلات شهرستان درگز، در ۹۵ هزارگزی جنوب خاوری کلات. در دره واقع و سردسیر است. سکنهٔ آن ۱۴۹ تن شیعهٔ فارسی زبانند. آب آن از چشمه و رودخانه تأمین ...
لغتنامه دهخدا
اسم: امیرمتین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: a.-matin) (فارسی: اميرمتين) (انگلیسی: amir-matin) معنی: ترکیب دو اسم امیر و متین ( فرمانروا و با وقار )، امیر و پادشاه محکم و استوار و با و ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ حَ لِ مَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) رسن استوار: خانه در کوی وفا گیر و بدان که ترا حبل متین معتصم است.خاقانی. و رجوع به حبل المتین شود.
[ حَ سَ نِ حَ لُلْ مَ ] (اِخ) (سید...) برادر کوچک مؤیدالاسلام سیدجلال الدین صاحب روزنامهٔ «حبل المتین» منتشر در کلکته میباشد. او و برادر بزرگترش سیدمحمدعلی آقابزرگ پسران سیدمحمدرضا مجتهد ...
(اِخ) نام دهی بوده در بخارا. نرشخی در تاریخ بخارا گوید: رامتین کهندزی بزرگ دارد و دیهی استوار است و از شهر بخارا قدیمتر است و در بعضی کتب آن دیه را بخارا خوانده اند و از قدیم باز مقام پادشا ...
اسم: سامتین (دختر) (عربی، عبری) (تلفظ: samtin) (فارسی: سامتین) (انگلیسی: samtin) معنی: زر و جواهر
اسم: عبدالمتین (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: abdolmatin) (فارسی: عبدالمتین) (انگلیسی: abdolmatin) معنی: بنده ی خدای خردمند و با وقار، بنده ی خدای دارای متانت، ( متین از نام های خداوند ...
اسم: محمد رامتین (پسر) (فارسی، عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: m.-rāmtin) (فارسی: محمّدرامتین) (انگلیسی: mohammad-ramtin) معنی: ترکیب دو اسم محمد و رامتین ( ستوده و نوازنده )، از نام های مرکب، ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.