(لُ بَ) (ص.) نک لَنبر.
فرهنگ فارسی معین
[ لُمْ بَ ] (ص) مردم فربه و پرگوشت و ناهموار. (برهان). سمین. چاق.
لغتنامه دهخدا
[ قَ لَمْ بَ ] (اِ) نوعی از عود باشد بغایت خوشبوی چون بر دست مالند دست خوشبوی گردد. (آنندراج) (برهان) (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قلمبک شود.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.