[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومهٔ ارداک شهرستان مشهد واقع در ۲۴هزارگزی شمال باختری مشهد و ۳هزارگزی شمال راه شوسهٔ عمومی مشهد به قوچان. هوای آن معتدل و دارای ۳۷ تن سکنه است. آ ...
لغتنامه دهخدا
[ گُ نِ چَ ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از آسمان. (برهان) (آنندراج). || کنایه است از خورشید: زآن رخش جوزا پاردم چون جوزهر بربسته دم گلگون چرخ افکنده سم شبرنگ هرا ریخته. خاقانی (دیوان چ ...
[ گُ کَ دَ ] (مص مرکب) سرخ کردن : شوم جامهٔ رزم بیرون کنم به می روی پژمرده گلگون کنم. فردوسی. زردرویی میکشم زآن طبع نازک بی گناه ساقیا جامی بده تا چهره را گلگون کنم. حافظ.
[ گُ ] (اِخ) دهی است از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در ۴۷۰۰۰ گزی جنوب خاور فهلیان و ۲۵۰۰۰ گزی راه شوسهٔ کازرون به فهلیان. هوای آن معتدل و دارای ۱۸۵ تن سکنه ا ...
[ مَ / مِ یِ گُ گو ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از محبوب. (بهار عجم) (آنندراج): جامهٔ گلگون من امشب بس که عالم سوز بود گر بشمع کشته میزد آستین درمیگرفت. میرزاملک مشرقی (از بهار عجم) (از آ ...
[ رَ رَ زِ گُ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از شراب فروش است. (برهان قاطع) (آنندراج). خَمّار. (برهان قاطع).
[ گَ دَ نَ یِ گُ ] (اِخ) گردنه ای است در راه کازرون به بهبهان میان چنار شاهی جان و شایجو، واقع در ۳۹۰۷۵گزی کازرون.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.