[ طَ ] (معرب، اِ) ترخان. اسم است مر رئیس شریف را. (منتهی الارب). شریف. (مفاتیح العلوم خوارزمی). رئیس شریف در قوم خویش. و آن لغت خراسانی است. (تاج العروس از ملا علی قاری). سرکرده و مرد بزرگ ...
لغتنامه دهخدا
[ طَ ] (اِخ) لقب حمیدبن ابی حمید طویل است. (منتهی الارب).
[ طَ ] (اِخ) والد سلیمان تیمی است. (منتهی الارب). رجوع به ابوالمعتمر سلیمان شود.
[ طَ ] (اِخ) نام پدر محمد حافظ بیکندی است.
[ اِ نُ طَ ] (اِخ) ابوالحسن علی بن حسن. از استادان غناء و موسیقی، و او را از ادب نیز بضاعتی بوده است و از اوست: کتاب النوادر و الاخبار. کتاب اخبارالمغنین الطنبوریین. کتاب انساب الحمام. ک ...
[ طِ نَ / نِ ] (اِ مرکب) جایگاه و خانهٔ شاطران. فراش خانه. رجوع به شاطر شود.
[ چَ طَ ] (اِخ) دهی است جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران، ۴۹۴ تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات و چغندرقند است. صیفی کاری دارد. شغل اهالی زراعت است. در زمینهائی به شعاع ۳۰۰ ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.