[ فَ شیدْ وَ ] (اِخ) فرشیدورد. (حاشیهٔ برهان چ معین). رجوع به فرشیدورد شود.
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.