[ مَ / مِ ] (ص مرکب) کامروا: از بهر آنکه مال ده و شادکامه بود بودند خلق زو بهمه وقت شادمان. منوچهری. || (اِ مرکب) هنگامه و همهمه و غوغا. (ناظم الاطباء). || خشنودی از مصیبت و تشویش و ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.