(اِ) نام گلی است خوشبو. چنانکه گفته اند: نرگس و رابو شکفت بر طرف بوستان. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری): سوسن و رابو شکفت بر چمن آسمان لاله و نسرین نمود چرخ چو هر بوستان. ادیب صابر. سوسن ...
لغتنامه دهخدا
[ اِ بُ ] (اِخ) رجوع به استرابن شود.
[ اِ بُرْ ] (اِخ) یکی از ایالات جنوبی سوئد که از جهت جنوب شرقی به ایالت یونکوپینگ و از طرف جنوب غربی به ایالت الفبوربورگ و از سوی شمال شرقی به ایالت اُربو، و از جانب شمال به ایالت کارلست ...
اسم: امیرابوالفضل (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: a.-abolfazl) (فارسی: اميرابوالفضل) (انگلیسی: amir-abolfazl) معنی: ترکیب دو اسم امیر و ابوالفضل ( فرمانروا و صاحب فضل و هنر )، ( عربی ) ...
فرهنگ واژگان اسمها
[ ] (اِخ) فرزند ارتق بوکا از امرای ختای بود. ارتق بوکا چهار سال پادشاهی نمود و او را چهار پسر بود برین موجب: بویوقور، ملک تیمور، بایرابوقا. تماجی. و هیچ یک ازین چهار پسر افسر سلطنت بر سر ن ...
[ ] (اِخ) نام یکی از طوائف ترک. (نخبةالدهر دمشقی ص ۲۶۴).
[ قَ رِ اَ نَ ] (اِخ) دهی است از دهستان حومهٔ بخش مرکزی شهرستان شیراز در ۱۰ هزارگزی جنوب شیراز و کنار راه فرعی شیراز به گشنگان. کوهستانی و معتدل است. سکنهٔ آن ۳۳۳ تن است. آب آن از قنات و م ...
[ بُ ] (اِخ) اونوره گابریل ریکتی کنت دو (۱۷۴۹-۱۷۹۱ م.). سیاستمدار انقلابی نامی فرانسه، زندگی وی پیش از سال ۱۷۸۹ به یک سلسله زیاده رویها و مشاجرات با پدرش گذشت و بفرمان وی بارها توقیف شد ...
[ بُ ] (اِخ) ویکتور ریکتی مارکی دو (۱۷۱۵ -۱۷۸۹ م.). سیاستمدار فرانسوی و رهبر فیزیوکراتهای آن کشور است و پدر اونوره گابربل ریکتی کنت دو میرابو.
[ اَ بُلْ فَ ] (اِخ) حسن سرخسی. از مشایخ سرخس و پیر صحبت شیخ ابوسعید ابی الخیر است. (غزالی نامه ص ۱۰۰).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.