۱. نگهدارنده؛ نگهبان؛ مراقبتکننده. ۲. از نامهای خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
[ حَ ] (ع ص) نعت فاعلی از حفظ. حافظ. (اقرب الموارد). نگاهبان. (مهذب الاسماء) (صراح). نگهبان. نگهدار. (مهذب الاسماء). نگاهدارنده. رقیب. || موکل. موکل بر چیزی. || یادگیرنده. از بر کننده. ...
لغتنامه دهخدا
[ حَ ] (اِخ) نامی است از نامهای خدای تعالی، یعنی آنکه از علم او چیزی غائب نیست. (آنندراج).
(تَ) [ ع. ] (مص م.) یاد دادن کتاب و جز آن به کسی.
فرهنگ فارسی معین
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.