(ع مص) (از «وزب») رفتن در زمین. (منتهی الارب) (آنندراج). رفتن در زمین همانطوری که آب. (از اقرب الموارد). رفتن در زمین و سفر کردن. (ناظم الاطباء).
لغتنامه دهخدا
اسم: ایزابلا (دختر) (عبری) (تلفظ: isabella) (فارسی: ایزابلا) (انگلیسی: isabella) معنی: قول و وعده ی خداوند، خداوند کامل
فرهنگ واژگان اسمها
(ع مص) (از «وزغ») پاره پاره کمیز انداختن ناقه و آن حوامل را باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). اخراج البول دفعةً دفعةً. (تاج المصادر بیهقی).
(ع مص) (از «وزن») دل نهادن بر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
(اِخ) از خطبای معروف یونان است که در محل کالسیس واقع در ابویا تولد یافت و در کودکی به آتن آمد و چندی نزد لیزیاس و ایزو کراتس به تحصیل پرداخت. لکن چون از افراد مدینهٔ آتن محسوب میشد، خود در ...
[ یِ زُطْ طَ رَ فَ ] (ع ص مرکب) آنچه دو طرف آن در حکمی مساوی بود.
[ یِ ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای بخش رامهرمز شهرستان اهواز است. این دهستان از شمال بدهستانهای سلطان آباد و ابوالفارس و از خاور به شهرستان بهبهان و از جنوب بدهستان گدارچیتی و از باختر به ...
[ یِ ] (اِخ) این ده مرکز دهستان جایزان بخش رامهرمز شهرستان اهواز است در ۵۰ هزارگزی جنوب خاوری رامهرمز و ۳ هزارگزی شمال خاوری راه شوسه مارون به آغاجاری واقع شده است. موقعیت طبیعی این دهست ...
جاوید، پاینده، بیپایان
فرهنگ واژههای سره
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.