(یونانی، اِ) آسمان. (ناظم الاطباء) (دایرةالمعارف فارسی).
لغتنامه دهخدا
[ اُ ] (اِخ) شهری با جمعیت ۱۰۵۱۵ تن مر کز ولایت، وکلوز، جنوب شرقی فرانسه نزدیک آوینیون. ویرانه های تئاتر و طاق نصرتی از دورهٔ رومیان دارد. اورانژ پایتخت امیرنشینی بود و آن در سال ۱۵۴۴ م. به ...
(اِخ) عنوان آفرودیته، بعنوان الههٔ آسمانها و حامی عشق آسمانی. (دایرةالمعارف فارسی). بزعم اساطیر قدیمهٔ یونان یکی از پریهای موسوم به موسه است که حامیان علوم و معارف و صنایع مستظرفه میباشند، ...
( اُ ) [ فر. ] (اِ.) فلزی است گرانبها به رنگ خاکستری دارای تشعشعات رادیواکتیو که در طبیعت به صورت مرکب وجود دارد.
فرهنگ فارسی معین
[ یُمْ ] (فرانسوی، اِ) عنصر فلزی رادیوآکتیو و نقره فام و بسیار سخت (علامت شیمیایی آن U). فعالیت شیمیایی آن زیاد است. کانه های عمدهٔ آن پچبلند و کارنوتیت میباشد که عظیمترین ذخایر آنها در ک ...
[ وَ دَ ] (مص جعلی) پذیرفتانیدن. قبولانیدن. به باور داشتن. قبولاندن. (یادداشت مؤلف).
(وَ) [ په. ] (اِ.)۱- مغرب.۲- مشرق.
[ وَ ] (اِ) نام یکی از گوشه های دستگاه ماهور است. (از دیوان جاهد).
[ وَ ] (اِخ) خابران. نام دیگر ابیورد است و لسترنج مختصات جغرافیایی آن را چنین ذکر میکند: «در خاور نسا آن سوی کوه و در حاشیهٔ بیابان مرو، خاوران واقع است که آنرا «ابیورد» و گاهی باورد هم می ...
[ وَ ] (اِخ) اولاً موسی رتبه و درجهٔ داوران بنی اسرائیل را بر حسب اشارهٔ خسورهٔ خود (پدر زن خود) یترون (شعیب) قرارداد (سفر خروج ۱۸: ۱۲ -۲۶) و رؤسای هزاره و سده و پنجاهه و دهه بودند. ولی حا ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.