اسم: آرتنوس (دختر) (فارسی) (تلفظ: artnos) (فارسی: آرتنوس) (انگلیسی: artnos) معنی: صادق، راستگو
فرهنگ واژگان اسمها
روشی که در آن یک مادۀ جاذب، تحت فشارهای متناوب، گازها را براساس برجذب و واجذبش چرخهای جدا میکند |||اختـ . برفت PSA [مهندسی شیمی]
واژههای مصوب فرهنگستان
= عنکبوت
فرهنگ فارسی عمید
[ تَ ] (نف مرکب، اِ مرکب) (از: تار+ تن، تننده) عنکبوت را گویند. (آنندراج) (فرهنگ نظام). || جولاهه که بافندهٔ جامه و اقمشه باشد. || کنایه از کرم ابریشم است. رجوع به تارتنک، کارتن، کارتنه ...
لغتنامه دهخدا
[ تِ ] (اِخ) شهر کوچکی است در فرانسه و مرکز آرنُد یسمان کرس ، واقع در ۳۰ هزارگزی جنوب شرقی آژاکسیو. ۵۵۰۰ تن سکنه دارد. و آرندیسمان آن به ۸ کانتن و ۴۷ کمون تقسیم میشود.
[ تَ ] (اِخ) ژوان ژوزه. ژنرال و مرد سیاسی آرژانتین. در سال ۱۷۷۸م. در یاپیو متولد و در سال ۱۸۵۰ در همانجا فوت کرده است. او مرد آزادی خواه شیلی و پرو است.
بر این پایهاند
فرهنگ واژههای سره
(تَ) (اِ.)۱- عنکبوت.۲- جولاهه، نساج.
فرهنگ فارسی معین
١. جعبۀ مقوایی که برای بستهبندی اجناس مختلف به کار میرود. ٢. [منسوخ] جلد مقوایی؛ پوشه.
گُنجایهای مکعبشکل، از جنس مقوا و گاه پلاستیک، برای بستهبندی و حمل [مهندسی بسپار - مجموعه بستهبندی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.