[ رَ ] (اِخ) حافظ شهر ابونصر حسن بن محمدبن ابراهیم بن احمدبن علی یونارتی اصفهانی که به سال ۵۲۹ هـ . ق. درگذشته است. (از تاج العروس). و رجوع به ابونصر و حسن شود.
لغتنامه دهخدا
[ نِ ] (اِخ) سرزمین یونان. کشور یونان. رجوع به قاموس الاعلام ترکی و ایران باستان ص ۶۹۰ و ۷۱۴ و یونان شود.
طرفدار اصول انترناسیونالیسم.
فرهنگ فارسی عمید
[ ] (اِخ) دختر پریام آخرین پادشاه شهر تروا و خواهر هکتور بود. پدر او پس از غلبهٔ یونانیان بدست پیرهوس به هلاکت رسید. (ترجمهٔ تمدن قدیم تعلیقات نصراللََّه فلسفی).
بنایی تقریبا نیمدایره و روباز که معمولا در پناه تپه یا کوه برای اجرا و تماشای نمایش در یونان باستان میساختند [هنرهای نمایشی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ حَ یَ وَ ] (ع اِ) جِ حَیَوان. (اقرب الموارد). حیوانات. رجوع به حیوان شود.
[ دَ رِ مَ ] (اِخ) و به آن عمر ماریونان میگویند این دیر در انبار بر کنار فرات واقع است دیر بزرگی است و بر دور آن دیوارهائی محکم کشیده شده و مسجد جامع به آن متصل است. (از معجم البلدان).
[ شَ خُلْ ] (اِخ) شیخ یونانی. فلوطن صاحب اثولوجیا (میامرو تا سوعا) که بغلط آنرا به ارسطو نسبت کرده اند. فلوطینس. (یادداشت مؤلف). رجوع به تتمهٔ صوان الحکمة ص ۱۸۵ شود.
(اِ) به لغت سریانی فاوانیا است که عودالصلب باشد. (فهرست مخزن الادویة).
[ ] (اِ) لسان العصافیر. (فهرست مخزن الادویه). زبان گنجشک.
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.