[ یَ مَ ] (ع ص) جوان توانا. (منتهی الارب). مرد جوان قوی و توانا. (ناظم الاطباء). و رجوع به یلمه و یلمق شود.
لغتنامه دهخدا
[ دَ لَ مَ ] (اِ مصغر) مصغر دیلم. (برهان) (شرفنامهٔ منیری) (آنندراج). رجوع به دیلم شود.
[ دَ لَ مَ ] (اِ) جانوری است شبیه بعنکبوت و لعاب او مهلک میباشد و او را بعربی رتیلاء خوانند. (برهان) (آنندراج). جانوری است سیاهرنگ شبیه بعنکبوت بغایت زهردار بود و هرکه را که گزد هلاک نماید ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.