(یَ لَ) (اِ.) (عا.)۱- وقت تلف کردن، عمر را به بطالت گذراندن.۲- بیکارگی و تنبلی و تن آسانی کردن.
فرهنگ فارسی معین
[ یَ لَ لی / یَ لْ لَ لی ] (اِ) بانگ و فریادی که در حالت مستی و یا هنگام رسیدن خبر خوش می نمایند. (ناظم الاطباء). کلمه ای است که در وقت مستی و سماع و ذوق می گویند. (آنندراج): از غم ایام ...
لغتنامه دهخدا
(~. تَ لَُ. کَ دَ) (مص ل.) ولگردی و هرزه گردی کردن، عمر را به بطالت گذرانیدن.
[ لِ ] (اِخ) رجوع به تافیلالت شود.
[ حَ فَ لَ ] (ع اِ) درختی است. سیبویه بدان مثل زده و سیرافی آنرا تفسیر کرده است. (اقرب الموارد).
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.