یکلایی
معنی
[ یَ / یِ ] (حامص مرکب) یک لا
بودن. یک لایه داشتن. || (ص نسبی) آنچه
یک لا داشته باشد. مقابل دولایی. || نازک.
بی دوام. کم دوام. || لاغر. نزار:
تن یک لایی من، بازوی تو، سیلی عشق
تو مگر رستم دستان زده ای به به به!
عارف قزوینی.