معنی

[ یَ / یِ رَ هَ / هِ ] (ق مرکب) یک باره. یکسره. به کلی. بالتمام. تماماً. به یک بارگی. (یادداشت مؤلف): دگر نخواهم گفتن همی سرود و غزل که رفت یکرهه بازار و قیمت سرواد. لبیبی. و رجوع به یکره شود.

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.