یسروع
معنی
[ یُ ] (ع اِ) اسروع. (یادداشت
مؤلف) (منتهی الارب). کِرمی که در میان تره
بود. ج، یساریع. (مهذب الاسماء). کرمی است
در ریگ که تن سپید و سر سرخ دارد و
انگشت خضاب کردهٔ سرانگشت را عرب
بدان تشبیه کند. (یادداشت مؤلف). و رجوع به
اسروع شود.