[ شُ دَ ] (مص مرکب) در جای خود بی حس و بی حرکت ماندن و از شدت وحشت قادر به حرکت نبودن : وقتی شکارچیان نعرهٔ ببر را شنیدند در جای خود میخکوب شدند. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به میخکوب شود.
لغتنامه دهخدا
(حامص مرکب) حالت و صفت و عمل میخ کوب. کوبیدن میخ بر زمین یا در دیوار و یا چیزی دیگر. (از یادداشت لغت نامه). رجوع به میخ کوب شود.
قرار دادن میخهای چوبی به تناسب شیب مسیر با استفاده از ترازیاب و چوبۀ ترازیابی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.