[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابراهیم بن ابی زید لواتی مرسی، مکنی به ابوالحسن و معروف به ابن البیاز، شیخ اندلس در قراآت بود. به سال ۴۰۶ هـ . ق. به دنیا آمد و به سال ۴۹۶ هـ . ق. در مرسیة درگذشت. ا ...
لغتنامه دهخدا
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابراهیم بن علی جحاف حبوری حسنی، معروف به جحاف، از مردم حبور یمن و شاعر و نویسنده بود و به سال ۱۱۷ هـ . ق. در ریمة و صاب درگذشت. سمت دبیری علی بن متوکل اسماعیل و پسرش ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابراهیم بن مزین، مکنی به ابوزکریا، عالم حدیث و رجال و از مردم قرطبة بود. او راست: ۱- تفسیر الموطأ. ۲- المستقصیة. ۳- فضائل القرآن. ۴- رغائب العلم و فضله. ۵- تسمیة الرجا ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابراهیم بن یحیی جحافی حبوری، ملقب به عمادالدین و معروف به جحافی، فقیه زیدی یمانی، ادیب و شاعر بود و در عهد متوکل فرمانروایی شهر حبور را داشت. از آثار اوست: ۱- ارشاد ا ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابراهیم. عبدالسلام زنجانی ملقب به امام معظم. وی شرحی بر «فی التصریف» ابراهیم بن عبدالوهاب زنجانی نگاشته. (یادداشت مؤلف).
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابی الفرج سعیدبن ابوالقاسم هبةاللََّه... شیبانی کاتب و نویسنده واسطی الاصل، از دانشمندان علم حساب و فقه و کلام و اصول بود. در بغداد به دنیا آمد و بزرگ شد و از خردسال ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن ابی کثیر صالح طائی یمامی، مکنی به ابونصر، دانشمند روزگار خود در یمامه و از ثقات اهل حدیث بود. ده سال در مدینه مسکن گزید و از بزرگان و تابعان روایت شنید. مرگ او به س ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن احمدبن عبدالسلام بن رحمون، مکنی به ابوزکریا معروف به عُلَمیّ فقیه مالکی، از مردم قسطنطنیه بود. به مصر مسافرت کرد و در مکه به سال ۸۸۸ هـ . ق. درگذشت. از آثار اوست: ۱ ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن احمدبن علی، عمادالدین بن مظفر، معروف به ابن مظفر، از دانشمندان زیدی بود و به سال ۸۷۵ هـ . ق. درگذشت. از آثار اوست: ۱- لبیان الشافی و الدر الصافی المنتزع من البرهان الک ...
[ یَ حْ یا ] (اِخ) ابن احمد دردیری (دکتر) فاضل مصری، از بنیانگذاران جمعیت «شبان المسلمین» و از اعضای مجلس ادارهٔ آن بود و سی سال برای پیشبرد مقاصد سودمند آن کوشید. وی به مقام ریاست اتحادی ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.