[ بِ سَ ] (ع ص) مؤنث یابس. خشک. ج، یابسات. - اطعمهٔ یابسة؛ غذاهای یابس. صاحب عقدالفرید آرد: آن که رطوبت بر بدن او چیره بود به اطعمهٔ یابسه نیازمند باشد و آنها عبارتند از عدس و چغندر و پِش ...
لغتنامه دهخدا
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.