[ وَهْیْ ] (ع مص) کفیده و شکافته شدن مشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). دریده شدن. (ترجمان علامهٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی). || سست و فروهشته گردیدن بند و رسن مشک. (از اقرب ...
لغتنامه دهخدا
[ وَ هی یَ ] (ع اِ) مروارید. || (ص) شتر گشنی سطبر فربه. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد).
[ وَ زَ ] (اِ) سال سیزده ماهه که در سال شماری ایرانی در هر یک صدوبیست سال یک بار واقع میشد. (یادداشت مؤلف). بهیزک. (مقدمهٔ التفهیم ص قفد).
[ وَ تُ ] (اِ) وهیشتواشت. رجوع به وهیشتواشت شود.
[ وَ ] (ع ص، اِ) آنکه در پاس و همراه مزدوران باشد تا بر کار برانگیزد آنها را. (آنندراج) (منتهی الارب) (اقرب الموارد). مردی که با کارگر اجیر در کار همراه باشد و کارگر را به کار وادارد. (تاج ...
(اِ مرکب) آلویِ کوهی. نِلْک. (فرهنگ اسدی). اِدرِک. آلوچهٔ کوهی. و آن آلوئی باشد برنگ زرد و بطعم تلخ، شبیه به آلوچه سگک.
رویکردی در آیندهپژوهی مبتنی بر گمانهزنی در لایههای زیرین فرهنگی و زبانی و نمادین|||متـ . آپ نقادانه CFS 1 [آیندهپژوهی]
واژههای مصوب فرهنگستان
[ اَ هَ یْ یا ] (اِخ) حیان بن حصین الاسدی. رجوع به ابوهیاج الأسدی... شود.
[ اَ وَ ] (اِ) رجوع به اردیبهشت شود.
[ اُ هی یَ ] (ع مص جعلی، اِمص) الوهیة. خدایی. ربوبیت. معبودیت. خدا بودن : بغرور این مملک دعوی الوهیت کرد. (گلستان). رجوع به الوهیة و الوهة شود. || (اصطلاح تصوف) نام مرتبه ای است جامع تمام ...
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.