وهق
معنی
[ وَ هَ ] (ع اِ) کمند. (منتهی الارب)
(اقرب الموارد) (آنندراج) (مهذب الاسماء).
ج، اوهاق. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
وهوق. (مهذب الاسماء):
نه منجنیق رسد بر سرش نه کشکنجیر
نه تیر چرخ و نه سامان برشدن به وهق.
انوری.
|| رسن که در گردن ستور اندازند و به وی
بند کنند. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
(آنندراج). گویند معرب وهک فارسی است.
(از اقرب الموارد) (آنندراج).