وابستن
معنی
[ بَ تَ ] (مص مرکب) بازبستن.
مؤلف آنندراج گوید: مرکب است از وا که
به معنی گشاده است و بستن که ضد آن است و
این بر کسی یا چیزی مستعمل میشود که از
یک سو گشاده و آزاد و از طرف دیگر بسته و
پیوسته باشد همچون درآمدن مردی در
گروهی و شمردن خود را از آن گروه یا
منسوب داشتن خود را به خاندانی یا وانمودن
خود را از مردمان شهری و کشوری چه اینهمه
به ظاهر گشاده و آزادند مگر در نهان یک گونه
بستگی دارند، در تازی نسبت و منسوب و
انتساب باشد. (از فرهنگ فرنگ و ترکتازان
هندی از آنندراج). اما باید دانست که «وا» در
این ترکیب مزید مقدم است بستن، متصل
ساختن، بند کردن :
در این دوران گرت زین به پسندند
زهی پشمین به گردن وانبندند.نظامی.
|| اصطلاحی است در قمار: بستن و
وابستن. رجوع به بازبستن شود.